چگونه رنگهای پائیزی عمل می کنند؟
رنگ برگها:
رنگ یک برگ ، نتیجه بر هم کنش رنگدانه های مختلفی است که توسط گیاه ایجاد می شود . مهمترین رنگدانه هایی که سبب ایجاد رنگ برگها می شوند. عبارتند از : پورفیرین ها_ Porphyrins، کاروتنوئیدها_ Carotenoids و فلاوونوئیدها_ Flavonoids. رنگی که ما می بینیم ، بستگی به مقدار و نوع پیگمانهای موجود در برگ دارد. بر هم کنش های شیمیایی در گیاه ، بویژه به خاطر تغییرات اسیدیته (PH) ، در رنگ برگها مؤثرند .
گونه رنگدانه | نوع ترکیب | رنگ |
پورفیرین | کلروفیل | سبز |
کاروتنوئید | کاروتن و لیکوپن | زرد ، نارنجی ، قرمز زرد |
فلاوونوئید | فلاوون ـ فلاوونول ـ آنتوسیانین | قرمز ، آبی ، ارغوانی ،اناری |
شیمی رنگدانه های گیاهی :
حال بیائید نگاهی دقیق تر به ساختمان مولکولی و نحوه عمل رنگدانه های اصلی گیاهی بیاندازیم:
پورفیرین ها : همه پورفیرین ها حلقه ساختمانی زیر را دارند:
پورفیرین اولیه در برگها، رنگدانه سبز و معروف کلروفیل است. این رنگدانه، بصورت اشکال گوناگون شیمیایی وجود دارد ( مثلا کلروفیل نوع a و کلروفیل نوع b)، که مسئول عمل فتوسنتز و تولید کربو هیدرات در گیاه هستند. کلروفیل در نور آفتاب بوجود می آید.
وقتی فصل ها تغییر میکند و میزان نور خورشید کاهش می یابد، کلروفیل کمتر تولید می شود و برگها کمتر سبز می مانند. در این حالت ، کلروفیل به ترکیبات ساده تری شکسته می شود، بنابراین رنگ برگها بتدریج با آهسته شدن یا توقف تولید کلروفیل تغییر می کند.
کاروتنوئیدها : کاروتنوئیدها، ترپن هایی هستند که از واحدهای ایزوپرن درست شده اند.
مثال هایی از کاروتنوئیدهای موجود در برگهای شامل لیکوپن(قرمز) زانتوفیل (زرد) است. برای تولید کارتنوئیدها ، نور لازم نیست، بنابراین، این رنگدانه ها همواره در یک گیاه زنده وجود دارند. به علاوه کارتنوئیدها خیلی آهسته تر از کلروفیل، تجزیه می شوند.
فلاوونوئیدها: شامل واحدهای دی فینل پروپن هستند.
مثالهایی از آنها فلاون و فلاول است که هر دو زرد هستند. آنتوسیانین ها، می توانند طیف وسیعی از قرمز ، آبی و ارغوانی را بسته به ph داشته باشند.
آنتوسیانین ها ، نظیر سیانیدین ، یک صفحه خورشیدی طبیعی برای گیاهان ایجاد می کنند. زیرا ساختمان مولکولی یک آنتوسیانین شامل یک نوع قند است و تولید این گونه از رنگدانه ها ، بستگی به توانایی کربوهیدراتها درون گیاه دارد. رنگ آنتوسیانین ، با ph تغییر میکند، بنابراین اسیدیته خاک بر رنگ برگ گیاهان موثر است. تولید آنتوسیانین ها نیز، نیازمند نور است بنابراین روزهای آفتابی برای درخشان ترین رنگهای پائیزی ضروری است .
تغییر رنگهای پائیزی :
وقتی برگها سبز هستند، به این دلیل است که مقادیر فراوانی کلروفیل دارند. کلروفیل سایر رنگدانه ها را در برگ می پوشاند. به همین ترتیب آنتوسیانین ، پوشاننده کاروتنوئید است. زمانی که تابستان به پائیز می رسد، کاهش میزان نور، سبب می شود تا تولید کلروفیل کم شود. علیرغم اینکه سرعت تجزیه کلروفیل، ثابت باقی میماند، رنگ سبز بتدریج در گیاه از بین می رود . در همان زمان ، آنتوسیانین در برگها افزایش می یابد. برگهایی که شامل آنتوسیانین های اصلی و اولیه هستند قرمز می شوند. برگهایی که مقادیر کافی از هم آنتوسیانین و کاروتنوئید هستند، نارنجی می شوند . برگهایی که کاروتنوئید بیشتر و آنتوسیانین کمتر یا صفر دارند، زرد خواهند شد. در غیاب انواع این رنگدانه ها ، عوامل شیمیایی دیگر، دست به کار می شوند. مثلا رنگ قهوه ای برخی برگهای بلوط، به خاطر وجود تانن است.
کروماتوگرافی کاغذ و برگها:
سر نخ ها
آنچه نیاز دارید :
برگ
شیشه کوچک در دار
الکل بی رنگ
کاغذ صافی
آب داغ
ماهی تابه یا قابلمه کوچک
● جنس زغال و الماس هر دو از کربن است. این، به رفتار اتمهای کربن بستگی دارد که به زغال تبدیل شوند یا الماس شوند. زمانی که می توان الماس بود، چرا زغال باشیم؟
● فلوئور با ارادهترین عنصر است. او حتی آرگون تنبل را به انجام واکنش وادار می کند. (اشاره به مولکول ArF4 و ArF6)
●فلوئور، در دوستی سنگ تمام می گذارد. اگر با عنصری دست رفاقت بدهد، هیچ چیز نمی تواند او را از رفیقش جدا کند. او با همهی علاقهای که به حفظ الکترونهایش دارد، هنگامی که کمبود بور را نسبت به الکترود می بیند، او را در الکترونهای خود سهیم میکند (BF3).
● هر چه اتمها بزرگتر می شوند (شعاع اتمی که بیشتر می شود)، از داراییهای خود (یعنی الکترونها) راحتتر می گذرند. برخلاف انسانها که هر چه مسنتر می شوند به آن چه دارند، وابستگی بیشتر پیدا می کنند و بخشش کمتری از خود نشان می دهند.
● آب با همهی لطافت و نرمی که دارد، از سرسختترین مواد به شمار می رود. اگر دستش به بلور نمک برسد، شبکهی سخت آن را چنان درهم می شکند که با وجود همهی آن نیروی جاذبهی قوی که میان یونها وجود دارد، هر یک به سویی می گریزند و به محاصره مولکولهای آب درمی آیند؛ کاری که از هیچ پتک یا چکشی برنمی آید.
● همیشه نباید برای رسیدن به کمال، چیزی را به دست آورد. گاه گذشتن از چیزهایی که داریم، راه کمال را پیش روی ما می گشاید. درست مانند سدیم که تا از آخرین الکترون لایهی ظرفیتش نگذرد به آرایش الکترونی کامل دست نمی یابد.
● هر چه اندازهی مولکول در هیدروکربنها بیشتر می شود بهتر و قویتر یکدیگر را جذب می کنند و به هم نزدیکتر می شوند. اما چرا برخی از انسانها هر چه بزرگتر می شوند، بیشتر از هم فاصله می گیرند؟
● چه صبری دارد این آب! دیر جوش می آورد و زیر فشار دیرتر از کوره در می رود.
● اکسیژن رفیق نابابی است. همنشینی با او سرانجامی جز خاکستر و دود شدن در هوا ندارد.
● بیچاره منیزیم وقتی به اکسیژن می رسد، چشمانش چه برقی می زند! بی آنکه بداند اکسیژن چه خوابی برایش دیده است، با شوق به استقبال دشمن جانش می رود.
● هنگامی که مواد وارد جمع می شوند (مخلوط تشکیل می دهند)، اصالت خود را حفظ می کنند. برخلاف برخی از آدمها که با ورود به هر محیط تازه، به رنگ جمع درمی آیند.
● گرمای تشکیل ترکیبها منفی است. یعنی عنصرها «با هم بودن» را بیشتر دوست دارند. پس چرا برخی از ما بر طبل جدایی می کوبیم؟
● عشق را باید از سدیم آموخت که وقتی به آب می رسد از شوق رسیدن به دوست، ذوب می شود و همهی هستی را فدای یار می کند، چنان که دیگر اثری از او بر جای نمی ماند. تنها یک قطره فنول فتالیین کافی است تا خونی را که نثار کرده است، نشان دهد.
● زباله را ببینید، حتی زباله هم بکار می آید. برای همین نام «طلای کثیف» به آن دادهاند. چه قدر بد است که از ما کاری برنیاید.
● اگر به واکنشی که در حال تعادل است، تغییری تحمیل شود، واکنش با این تغییر مبارزه می کند تا اثر آن را تا جای ممکن تعدیل کند. افسوس که برخی از ما خیلی زود تسلیم محیط اطراف خود می شویم.
● طلا و پلاتین فلزهایی ثابت قدم هستند. چون در برابر شرایط مناسبی که وجودشان را به خطر می اندازد، پایداری نشان می دهند و تلاش می کنند که اصالت خود را هم چنان حفظ کنند.
● پیوند I-I از پیوندهای Br-Br و Cl-Cl سستتر است. جای تأسف است که مولکولهای دو اتمی این هالوژنها، هر چه بزرگتر می شوند، ارتباطشان ضعیفتر و پیوندشان سستتر می شود.
● می دانید چرا پیوند F-F با این که از Cl-Cl کوتاهتر است، سستتر است؟ اتمهای فلوئور در دوستی با یکدیگر حدی را رعایت نمی کنند. خودمانی شدن زیاد هم می تواند مشکل ساز باشد.
● برخی عنصرها مانند لیتیم و بریلیم، که کوچکترین عضو خانوادهی خود هستند، گویی تافتهی جدا بافتهاند! آنها در برابر قوانین خانوادگی نافرمانی نشان می دهند. جالب است که افراد دیگر خانواده هم در برابر سرپیچی آنها سکوت کردهاند.
منبع:www.dianat124.blogsky.com
● کنترل خانوادهی پرجمعیت کار دشواری است. اتم کربن، خانوادهی کم جمعیت خود را خوب اداره می کند و هوای الکترونهایش را دارد. اما سرب که هم گروه با کربن است، در برابر برخی عنصرهای سودجو، از نگهداری الکترونهایش ناتوان است و دو یا چهار الکترون از دست می دهد.
● سوختن آلکانها، فرایندی برگشتناپذیر است. راستی چرا این ترکیبها بدون توجه به سرانجامی که در انتظارشان است، به سرعت و بدون هیچ پایداری، گام در راه نابود کردن خود می گذارند؟
● هنگامی که الکترونها سوار اتوبوس زیرلایه می شوند، نخست هر یک از آنها یک صندلی دوتایی را برای نشستن انتخاب می کنند. الکترونهایی که دیرتر می رسند، اگر صندلی دوتایی خالی پیدا نکنند، کنار الکترونهای نشسته می نشینند. ما هم همین کار را می کنیم، مگر نه؟
● در رسم ساختار لوویس، پدر خانواده (اتم مرکزی در مولکول) نخست الکترونها را میان فرزندان خانواده (مولکول) تقسیم می کند. هنگامی که پدر با کمبود الکترون روبرو می شود، فرزندان پدر را در الکترونهای خود شریک می کنند.
● آب، واقعاً مادهی شگفتانگیزی است. اگر آب نبود هیچ بندهی پشیمانی بر گذشتهی بد خود نمی گریست، مروارید اشک بر گونهی هیچ بندهی سحرخیزی نمی غلتید، بر پیشانی هیچ گناهکاری عرق شرم نمی نشست، هنگامی که پس از سالها دوری، به عزیزی می رسیدیم، نمی توانستیم اشک شوق بریزیم و اگر کار نادرستی از ما سر می زد، نمی دانستیم از خجالت، چه بشویم ...
من از چرخش الکترون ها به دور هسته آموختم که کل جهان به دور مرکز هستی می چرخد و از حرکت پیوسته ذرات چه ارتعاشی چه انتقالی یا دورانی که ثبات و سکون در آفرینش راه ندارد و پیوسته در مسیر تغییر و تحول و تکامل هستیم.
از شیمی آموختم که هر چه فاصله ما از مرکز افرینش وخالق هستی بیشتر باشد ما و نیستی ما آسانتر خواهد بود همانطوری که جدا کردن الکترون از دورترین لایه اتم آسانتر است.
از تلاش ذرات بی شعور برای پایدار شدن متعجب شدم و دریافتم که شعوری والا و اندیشه ای برتر در پس پرده هدایت گر نقش ها و طرح هاست از پیوند اتم ها برای پایدارشدن دریافتم که اتحاد در مرز پایداری است و از گازهای نجیب کامل شدن را رمز پایداری یافتم.
از بحث واکنشهای چند مرحله ای و زنجیری آموختم که ما ذره های حد واسط مراحل زندگی هستیم که در یک مرحله واکنش متولد می شویم و در واکنشی دیگر می میریم و هدف آفرینش و خلقت فراتر از تولید و مصرف ماست.
از بحث تعادل های شیمیایی و واکنشهای برگشت پذیر آموختم که جهان تعادلی است پویا و دینامیک که گرچه در ظاهر خواص ماکروسکوپی ثابت و یا متغییری دارد اما در درون در تکاپو و فعال است
و از شیمی آموختم که از دست دادن فرصت ها واکنش های برگشت ناپذیری هستند که تکرار انها میسر نخواهد بود.
از شبکه بلور جامد های یونی آموختم که با وجود تضادها می توان چنان گرد هم آمد و پیوستگی ایجاد کرد که شبکه ای مقاوم در مقابل دماهای ذوب بالا بوجود آید..
با تشکر از دوست عزیز ( عظیمی دانشجوی ارشد شیمی )
راستی شما از شیمی چی آموختید؟
هر یک از جملههایی که در پی می آید، اشارهای به یکی از عنوانهای درسی شیمی است. اگر بتوان برای هر نکته، جملهی مانند این نمونهها فراهم کرد، مفاهیم درسی به شکلی ماندگارتر در ذهن دانشآموزان باقی می ماند و اثر چشمگیرتری بر آنها و زندگیشان خواهد داشت.
● جنس زغال و الماس هر دو از کربن است. این، به رفتار اتمهای کربن بستگی دارد که به زغال تبدیل شوند یا الماس شوند. زمانی که می توان الماس بود، چرا زغال باشیم؟
● فلوئور با ارادهترین عنصر است. او حتی آرگون تنبل را به انجام واکنش وادار می کند. (اشاره به مولکول ArF4 و ArF6).
● فلوئور، در دوستی سنگ تمام می گذارد.
عشق نیز مانند تمام چیزهای دیگر این جهان بدون دست کم مقداری شیمی و فیزیک نمیتواند وجود داشته باشد. همانطور که یک بار دانشمندی با بد گمانی گفته بود، پیکان های کیوپید، خدای عشق، چنانچه ابتدا به ماده شیمیایی با نام غیررومانتیک و نه چندان خیال انگیز فنیل اتیل آمین آغشته نمی شد، هرگز موثر واقع نمی شد. بدون اکسی توسین نیز واکنش های بدن انسان هرگز به خلق تراژدی هایی همچون رمئو وژولیت نمی انجامید.
فنیل اتیل آمین ( مولکول عشق )
البته هورمون های استروئیدی نظیر استروژن ( estrogen ) و تستوسترون ( testosterone ) در رانه جنسی نقشی حیاتی ایفا می کنند و بدون آنها شاید هرگز وارد قلمرو پرخطر عشق واقعی نمی شدیم. اما مشهورترین ماده شیمیایی مربوط به عشق همان فنیل اتیل آمین ( phenylethylamine ) یا PEA است، نوعی آمین که به طور طبیعی در مغز تولید می شود. PEA یک آمفتامین طبیعی، شبیه داروهای موجود در بازار است و میتواند موجب تحریکات مشابهی شود. این همان ماده ای است که احساساتی همچون پرواز کردن در آسمان و بر فراز جهان بودن ناشی از کشش به سوی معشوق را در شما پدید می آورد و همان که انرژی لازم برای بیدار ماندن تا صبح و مغازله های تلفنی را تامین می کند. این ماده که در اصطلاح مولکول عشق نیز نامیده می شود در نتیجه یک سری اعمال ساده فریبنده همچون تلاقی دو نگاه یا تماس دو دست از مغز ترشح می شود. هیجانات سرگیجه آور، ضربان تند قلب و نفس زدن های بریده بریده و همه اینها متاسفانه چیزی جز نشانه های بالینی مصرف بیش از حد این ماده شیمیایی در بدن فرد عاشق نیستند.
نور اپی نفرین ( عامل تمرکز روی معشوق )
ممکن است کسانی به این مولکول ........لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید
ادامه مطلب ...ترکیبات شیمیایی
کلیه قسمت های درخت انگور قابل استفاده دارویی است . بنابراین هر قسمت را جداگانه بررسی می کنیم .
1. برگ مو: دارای ساکارز ، لوولز Levulose ، اینوزیت Inosite ، مواد نشاسته ای و تعدادی اسیدهای آلی است .
2. دم خوشه انگور : دارای تانن ، مواد رزینی ، تارتارات پتاسیم و اسید های آلی است .
3. غوره ک میوه سبز رنگ و نارس انگور است که دارای طعم ترش می باشد . غوره دارای اسیدهای آلی مانند اسید مالیک ، اسید فرمیک ، اسید سوکسینیک Succinique Acid ، اسید اگزالیک ، اسید گلوکولیک Glucolique Acid و قند می باشد .
4. انگور رسیده : در صد گرم حبه انگور مواد زیر موجود است :
آب 75 گرم
پروتئین 1/3 گرم
مواد قندی 20 گرم
کلسیم 12 میلی گرم
فسفر 0/4 میلی گرم
آهن 0/4 میلی گرم
سدیم 3 میلی گرم
پتاسیم 175 میلی گرم
ویتامین آ 100 گرم
ویتامین ب 1 0/05 میلی گرم
ویتامین ب 2 0/03 میلی گرم
ویتامین ب 3 0/3 میلی گرم
ویتامین ث 4 میلی گرم
5. پوست انگور دارای تانن ، تارتارات پتاسیم ، اسید های آزاد و مواد معدنی می باشد .
6. هسته انگور : در هسته انگور مقدری روغن و تانن موجود است . روغن هسته انگور Grape seed oil برنگ زرد مایل به سبز است . این روغن فاقد بو و دارای طعمی مطبوع می باشد . روغن هسته دارای تری گلیسیرید ، اسید اولئیک ، اسید پالمتیک ، اسید لینولئیک ، اسید استئاریک و اسید آراشیک می باشد .
با تشکر از نویسندگان محترم وبلاگ کیمیاگران
در آن زمان کشف عناصر منوط به مشاهده و بررسی بود بنابراین تنها یاری بخت، مداومت و یا پیش داوری منجر به کشف عناصر جدید می شد قانون تناوبی راه جدیدی در این زمینه گشود منظور مندلیف از این جمله ها آن بود که در سیر تاریخی شیمیایی، زمان حدس زدن وجود عناصر و پیشگویی خواص مهمشان فرا رسیده است. جدول تناوبی پایه ای برای این کار شد حتی ساخت این جدول نشان می داد که در چه جاهایی مکان خالی باقی می ماند که باید بعداٌ اشغال شود. با آگاهی از خواص عناصر موجود در جوار این مکانهای خالی می شد خواص مهم عناصر ناشناس را تخمین زد و چند مشخصه مقداری آنها را(جرمهای اتمی، چگالی، )نقطه ذوب ، و نقطه جوش و مانند آنها را) به کمک نتیجه گیری های منطقی و چند محاسبه ریاضی ساده، تعیین کرد.
این مطالب نیاز به تبحر کافی در شیمی داشت مندلیف از این تبحر برخوردار بود که با ترکیب آن با تلاش علمی و اعتقاد به قانون تناوبی توانست پیشگوهای درخشانی در باره وجود و خواص چندین عنصر جدید را ارائه دهد بنابراین مطابق با این فکر جدولی درست کرد و 63 عنصر شناخته شده را به ترتیب جرم اتمیشان در جدول قرار داد تعداد عناصر در سطرهای جدول یکی نبود مثلاٌ سطر پنجم 32 عنصر داشت در حالی که سطر ششم فقط شامل 6 عنصر بود ولی عناصری که خواص آنها شبیه هم بود در این جدول نزدیک هم قرار داشتند و بدین علت مقداری از خانه های خالی متعلق به عناصری است که تاکنون شاخته نشده وی این نتیجه را در سال 1869 به جامعه شیمی روسیه تقدیم کرد جدول مندلیف که پیش بینی وجود 92 عنصر را می نمود جز لوتر مایز که یک سال بعد از مندلیف جدولی مشابه با جدول مندلیف انتشار داده بود طرفداری نداشت پیش بینی های عجیب مندلیف زمان درازی به صورت مثلهای موجود در همه کتابهای شیمی در آمده بود و کمتر کتاب شیمی وجود دارد که در آن از اکاآلومینیوم و اکابود و اکاسیلیسیم یاد نشده باشد که بعدها پس از کشف به نامهای گالیوم، سکاندیوم و ژرمانیوم نامیده شدند در یمان سه عنصری که مندلیف پیش بینی کرده بود اکاسیلیسیوم بعد از سایرین کشف شد(1887) و کشف آن بیش از کشف دو عنصر دیگر مرهون یاری بخت و تصادف مساعد بود.
در واقع کشف گالیوم توسط بوابودران (1875) مستقیماٌ توسط روشهای طیف سنجی اش بود و جداکردن سکاندیوم توسط نیلسون و کلو(1879) مربوط به بررسی دقیق خاکهای نادر بود که در آن زمان اوج گرفته بود اندک اندک همه پیشگوییهای مندلیف تحقق یافتند آخرین تائید در مورد وزن محصوص سکاندیوم فلزی بود در سال 1937 فیشر شیمیدان آلمانی موق به تهیه سکاندیوم با درجه خلوص 98% شد وزن مخصوص آن 3 گرم بر سانتی متر مکعب بود این دقیقاٌ مان رقمی است که مندلیف پیش بینی کرده بود در پاییز سال 1879 انگلس کتاب جامعی به دست آورد که نویسندگانش روسکو و شورلمر بودند در آن کتاب برای نخستین بار به پیشگویی آلومینیوم توسط مندلیف وکشفش تحت تاثیر نام گالیوم اشاره شده بود در مقاله ای که بعدها انگلس در کتابی هم نقل کرده است، اشاره به مطلب آن کتاب شیمی شده است و نتیجه گرفته است که: ندلیف یا به کار بردن ناخودآگاه قانون تبدیل کمیت به کیفیت هگل، واقیعت علمی را تحقق بخشید که از نظر تهور فقط قابل قیاس با کار لوریه در محاسبه مدار سیاره ناشناخته نپتون بوده است.
علاوه بر این با اکتشاف آرگون در سال 1894 و هلیوم و اینکه رامزی نظریه جدول مندلیف وجود نئون و کریپتون و گزنون را پیش بینی نمود جدول مندلیف شهرت عجیب و فوق العاده ای کسب نمود. در یان سالها بود که تمامی آکادمی های کشورهای جهان(غیر از مملکت خویش) او را به عضویت دعوت نمودند زیرا مندلیف دو دوم فوریه 1907 در 73 سالگی در گذشت به طوری که می دانیم از هنگامی که جدول مندلیف بوجود آمد خانه های خالی آن یکی پس از دیگری با کشف عناصر پر می شد و آخرین خانه خالی جدول در سال 1938 با کشف(آکتینوم)در پاریس پر شد.
عکسهای مندلیف دانشمند بزرگ شیمی
پیوند هیدروژنی و نقش آن در زندگی
وقتی اتم هیدروژن به دو یا چند اتم دیگر پیوند شده باشد، یک پیوند هیدروژنی وجود دارد. این تعریف اشاره بر این دارد که پیوند هیدروژنی نمیتواند یک پیوند کووالانسی عادی باشد.
وقتی اتم هیدروژن به دو یا چند اتم دیگر پیوند شده باشد، یک پیوند هیدروژنی وجود دارد. این تعریف اشاره بر این دارد که پیوند هیدروژنی نمیتواند یک پیوند کووالانسی عادی باشد، زیرا اتم هیدروژن تنها یک اوربیتال (۱S) در سطح انرژی به قدر کافی پایین دارد که درگیر تشکیل پیوند کووالانسی شود.
● جاذبه بین مولکولی و پیوند هیدروژنی
جاذبه بین مولکولی در برخی از ترکیبات هیدروژندار بطور غیر عادی قوی است. این جاذبه در ترکیباتی مشاهده میشود که در آنها بین هیدروژن و عناصری که اندازه کوچک و الکترونگاتیوی زیاد دارند، پیوند هیدروژنی وجود دارد. در این ترکیبات ، اتم عنصر الکترونگاتیو چنان جاذبه شدیدی بر الکترونهای پیوندی اعمال میکند که در نتیجه آن ، هیدروژن دارای بار مثبت قابل ملاحظه +&#۹۴۸; میگردد.
هیدروژن در این حالت ، تقریبا به صورت یک پروتون بیحفاظ است، زیرا این عنصر فاقد الکترون پوششی است. اتم هیدروژن یک مولکول و زوج الکترون غیر مشترک مولکول دیگر ، متقابلا همدیگر را جذب میکنند و پیوندی تشکیل میشود که به پیوند هیدروژنی مرسوم است. هر اتم هیدروژن قادر است تنها یک پیوند هیدروژنی تشکیل دهد.
● نقطه جوش و پیوند هیدروژنی
ترکیباتی که پیوند هیدروژنی دارند، خواص غیر عادی از خود نشان میدهند. تغییرات نقاط جوش در مجموعه ترکیبات SnH۴ , GeH۴ , SiH۴ , CH۴ مطابق روال پیش بینی شده برای ترکیبات است نیروهای بین مولکولی آنها منحصر به نبروهای لاندن است. نقطه جوش در این مجموعه با افزایش اندازه مولکولی ، زیاد میشود. ترکیبات هیدروژنی عناصر گروه چهار اصلی ، مولکولهای ناقطبی هستند. اتم مرکزی هر مولکول فاقد زوج الکترون غیر مشترک است. در گروههای پنج ، شش و هفت اصلی نیروهای دو قطبی - دوقطبی به نیروهای لاندن در چسباندن مولکولها به یکدیگر کمک میکند. ولی نقطه جوش نخستین عنصر هر مجموعه (NH۳,H۲O , HF) بطور غیر عادی بالاتر از نقاط جوش سایر اعضای آن مجموعه است. پیوند هیدروژنی در هر یک از این سه ترکیب ، جدا شدن مولکولها را از مایع مشکلتر میکند.
● سایر خواص غیر عادی مربوط به پیوند هیدروژنی
ترکیباتی که مولکولهای آنها از طریق پیوند هیدروژنی به همدیگر پیوستهاند، علاوه بر دارا بودن نقاط جوش بالا ، بطور غیرعادی در دمای بالا ذوب میشوند و آنتالپی تبخیر ، آنتالپی ذوب و گرانروی آنها زیاد است.
● شروط تشکیل پیوند هیدروژنی قوی
مولکولی که پروتون را برای تشکیل پیوند هیدروژنی در اختیار میگذارد (مولکول پروتون دهنده) باید چنان قطبیتی داشته باشد که بار +&#۹۴۸; اتم هیدروژن نسبتا زیاد باشد. افزایش قدرت پیوند هیدروژنی به ترتیب N-H.....N<O_H_O
اتم مولکول پروتون گیرنده که زوج الکترون لازم برای تشکیل پیوند هیدروژنی را در اختیار میگذارد، باید نسبتا کوچک باشد. پیوند هیدروژنی واقعا موثر یا قوی فقط در ترکیبات فلوئور ، اکسیژن و نیتروژن تشکیل میشوند. ترکیبات کلر پیوند هیدروژنی ضعیف تشکیل میدهند و این خصلت ، با توجه به تغییر جزئی نقطه جوش HCl پیداست. الکترونگاتیوی کلر تقریبا با نیتروژن برابر است. ولی چون اتم کلر بزرگتر از اتم نیتروژن است، پراکندگی ابر الکترونی در اتم کلر بیش از اتم نیتروژن میباشد
● مقایسه پیوند هیدروژنی در آب و هیدروژن فلوئورید
تاثیر پیوند هیدروژنی به نقطه جوش آب بیش از هیدروژن فلوئورید است. اگر چه قدرت پیوند O−H…O در حدود ۲.۳ قدرت پیوند F_H…F است، ولی تاثیر فوق مشاهده میشود. بطور متوسط ، تعداد پیوندهای هیدروژنی به ازای هر مولکول در H۲O دو برابر آن در HF است. اتم اکسیژن در هر مولکول آب ، با دو اتم هیدروژن پیوند دارد و دارای دو زوج الکترون آزاد غیر مشترک است. اتم فلوئور در مولکول هیدروژن فلوئورید ، سه زوج الکترون آزاد دارد که میتوانند با اتمهای هیدروژن پیوند تشکیل دهند ولی فقط دارای یک اتم هیدروژن است که میتواند با ان پیوند هیدروژنی تشکیل دهد.
● پیوند هیدروژنی و بلور یخ
پیوند هیدروژنی در آب به مقدار خیلی زیاد بر روی سایر خواص آن نیز تاثیر میگذارد. آرایش چهار وجهی اتمهای هیدروژن و زوج الکترونهای غیر مشترک اکسیژن در آب ، سبب میشوند که پیوندهای هیدروژنی بلور یخ دارای چنین آرایشی باشد و منبع به ساختار گشوده بلور یخ میشوند. به همین علت چگالی یخ نسبتا کم است. در نقطه انجماد آب ، مولکولها به هم نزدیکترند و به همین علت و بطور غیر متعارف چگالی آب بیشتر از چگالی یخ است. باید توجه داشت که مولکولهای H۲O در حالت مایع توسط پیوندهای هیدروژنی به هم پیوستهاند ولی میزان این پیوستگی و استحکام آن در حالت مایع کمتر از جامد (یخ) است.
● پیوند هیدروژنی و انحلال پذیری ترکیبات مختلف
با توجه به پیوند هیدروژنی میتوان انحلال پذیری غیر منتظره برخی ترکیبات حاوی اکسیژن ، نیتروژن و فلوئور را در برخی حلالهای هیدروژندار بویژه آب ، توجیه کرد. مثلا آمونیاک (NH۳) و متانول (CH۳OH) با تشکیل پیوندهای هیدروژنی در آب حل میشوند. علاوه بر این ، برخی آنیونهای اکسیژندار (مانند یون سولفات ، ۴۲+SO) ، با تشکیل پیوند هیدروژنی در آب حل میشوند.
● نقش پیوند هیدروژنی در سیستمهای زنده
پیوند هیدروژنی در تعیین ساختار و خواص مولکولهای سیستمهای زنده نقش اساسی دارد. اجزای مارپیچ آلفا در ساختار پروتئینها و اجزای مارپیچ دوگانه در ساختمان DNA توسط پیوند هیدروژنی به هم میپیوندند تشکیل و گسسته شدن پیوندهای هیدروژنی در تقسیم یاخته و سنتز پروتئینهای آن دارای اهمیت اساسی است.
● کشش سطحی
حتما تاکنون ایستادن حشرات را در سطح آب رودخانهها دیدهاید. علت این امر و پیوند هیدروژنی بین مولکولهای آب سطح رودخانه و ایجاد کشش سطحی و در نتیجه یک لایه به هم پیوسته و تور مانند در سطح آب است که وزن پاهای نازک حشرات را میتواند تحمل کند.
نویسنده: جناب آقای رضا موسوی ( با تشکر از ایشان به خاطر ارسال این مطلب)
وقتی عاشق می شویم به نظر می رسد مغز ما طبیعی فعالیت نمی کند . کف دستانمان عرق می کند ، نفسهایمان بند می آید ، به درستی نمی توانیم فکر کنیم و احساسی شبیه به اینکه پروانه ای در دلمان پر میزند به مادست می دهد. با این همه این احساس شگفت انگیز است . جرقه آن می تواند با چیزی به سادگی دیدن چشم ها ، لمس کردن دست ها،شنیدن موسیقی یا خواندن کتابی به وجود آید.
عامل ایجاد این تحریک، مولکول کوچکی موسوم به فنیل اتیل آمین است.این مولکول همراه با دوپامین و نوراپی نفرین میتواند یک حس نا معلوم ولی شادی آفرینی را که منجر به علاقه سیر ناپذیری می شود ایجاد کند.ولی متاسفانه در اینجا محدودیت هایی به خاطر برخی بمباران انتقال دهنده های عصبی ناشی از برخی پاسخ دهنده های کسل کننده وجود دارد.
فنیل اتیل آمین ماده ای شیمیایی طبیعی شبیه آمفتامین و دوپامین است که تجربه عالی عشق را برای ما فراهم می کند.
چیزی که توصیف عشق را مشکل می کند تلنگرهای اولیه آن در قشر جلوی مغزاست که انسان را قادر می سازد لذت بودن با شخصی خاص را ، حتی اگر تا آن زمان بک بار بیشتر او را ملاقات نکرده باشد ، برای خود پیش بینی کند. اگر این تلنگرها به اندازه کافی قوی باشند به آن ((حافظه آینده)) گویند که درگیر پاسخ به جنگ و گریزهای قدیمی قسمت جلوی مغز و مسئول رفتارهای ناخواسته ای چون لکنت زبان، عیاشی،لودگی و خنده های بلند به لطیفه های دیگران خواهد بود.اندورفینها که ساختاری شبیه به مرفین دارند بیشتر به ماده ای که می تواند در انسان احساس خوشی و شعف ایجاد کند شناخته شده اند. این مواد به عشاق ، آرامش مشابهی می بخشد ولی نه در همان لحظات اول.
اندورفینها در مراحل اولیه جذب با تحریک تک یاخته های خاصی در مغز میانی به شکل کاتالیزگر عمل کرده و آمفتامین های طبیعی قوی یعنی دوپامین و فنیل اتیل آمین را تحریک می کنند .آنها با فرمانهای خود در مغز فکر و خیال ها را طراحی می کنند .
شیمیدان های نامی اسلام